آبنبات تلخ
Part:70
تهیونگ : انقدر زبون باز کردی که سر من داد میکشی؟
لارا : عارع چیه خسته شدم خسته(داد)
تهیونگ : هیچی بهت نمیگم پر رو شدی هرزع
لارا : م...من...ه.هر..زه..نیستم(بغض)
ته : اما الان میشی
لارا : تا خواستم حرف بزنم محکم از دستم کشید و با خودش برد
لارا : دستمممم ولم کننن(گریه)
ته : خفه شو
محکم دستشو میکشیدم و پشت خودم میکشیدم در اتاقو باز کردمو انداختمش تو
لارا : ببخشید ولم کن بزار برم(گریه)
تهیونگ : دیگه فایده نداره
لارا : یهو بغلم کردو منو انداخت رو تخت
لارا : چیکار میخوای کنیییی ها فکر کردی مثل هرزه های دورتم فکر کردی زنت لینام ها من اون نیستم مثل اون احمق نیستم ولم کنننن مثل اون هرزه نیستم که با دوتا دوست باشم(داد بلند و بغض)
تهیونگ : با این حرفاش حسابی عصبی شدم و به طرف حجوم بردم و لبامو رو لباش گذاشتم
لارا : با این کارش خشکم زد هرچی بهش مشت میزدم اما حتا تکون نمیخورد نا امید گریه میکردم
تهیونگ : از لباش دل کندمو رفتم سمت لباساش
لارا : خواهش میکنم ته اینکارو باهام نکن من اشتباه کردم یچی گفتم(گریه شدید)
ته : خفه شو جیکت در نمیاد همه لباساشو در آوردم بدنش خیلی جذاب بود دقیقا مثل لینا
لارا : بسهههه بسه (گریه شدید)
ته : تازه اولشه
اول از گردنش شروع کردم کبودش کردمو رفتم سراغ سینه هاش یکی رو میخوردم و اون یکی رو فشار میدادم لارا از ترسش حتا التماسم نمیکرد
بعد این که همه جاشو کبود کردم رفتم سراغ پوصینش دیکمو تنظیم کردمو واردش کردم
لارا : جیغغغغغ آیییی نه لطفا نکن ولم کن(گریه)
ته : خفه صدات رو مخمه
همینجور بدون این که درنگی کنم ضربه میزدم نمیدونم چرا ولی حس عجیبی داشتم انگار لینا جلوم بود این دختر باهام چیکار کرده یهو همینجور داشتم فکر میکردم که صدای ناله لارا به گوشم خورد
لارا : آهههع خوا...خواهش...می.میکنم..د...درد..د...دا..داره
ته : بدون این که به حرفش جوابی بدم برش گردوندم و از پشت واردش کردم
لارا : جیغغغغغ ل...لع..لعنتی..و..ولم..ک.کن
ته : نمیدونم چرا ولی دلم نمیخواست تموم شه همینجور ادامه دادم
چند ساعت بعد
تهیونگ : دیدم خیلی بی حال شده نه گریه میکنه نه تقلا پس ولش کردم
ته : بلند شو
لارا : ن...نمی..نمیتونم
ته : بغلش کردم که جیغ کشید
لارا : جیغغغغ ول...ولم..ک..کن
ته : بدون توجه به جیغ جیغاش بردمش حموم و با خودم حمومش کردم
آوردمش بیرون و از کشو یه تیشرت برداشتم
ته : بیا بپوش
لارا : تجاوزت چی بود محبتت چی بود
ته : هوففف فقط دلم برات میسوزه بیا
لارا : لباسو ازش گرفتمو پوشیدم خیلی گنده بود انقدر که میتونم بگم توش گم شدم
ته : (خنده)
لارا : چیه میخندی
ته : خیلی کیوت شدی(خنده)
لارا : کثافت نخند
ته : باشه
لارا : تو خیلی بدی(بغض)
ته : چت شد
لارا : تو بهم تجاوز کردی
ته : تازه فهمیدی
تهیونگ : انقدر زبون باز کردی که سر من داد میکشی؟
لارا : عارع چیه خسته شدم خسته(داد)
تهیونگ : هیچی بهت نمیگم پر رو شدی هرزع
لارا : م...من...ه.هر..زه..نیستم(بغض)
ته : اما الان میشی
لارا : تا خواستم حرف بزنم محکم از دستم کشید و با خودش برد
لارا : دستمممم ولم کننن(گریه)
ته : خفه شو
محکم دستشو میکشیدم و پشت خودم میکشیدم در اتاقو باز کردمو انداختمش تو
لارا : ببخشید ولم کن بزار برم(گریه)
تهیونگ : دیگه فایده نداره
لارا : یهو بغلم کردو منو انداخت رو تخت
لارا : چیکار میخوای کنیییی ها فکر کردی مثل هرزه های دورتم فکر کردی زنت لینام ها من اون نیستم مثل اون احمق نیستم ولم کنننن مثل اون هرزه نیستم که با دوتا دوست باشم(داد بلند و بغض)
تهیونگ : با این حرفاش حسابی عصبی شدم و به طرف حجوم بردم و لبامو رو لباش گذاشتم
لارا : با این کارش خشکم زد هرچی بهش مشت میزدم اما حتا تکون نمیخورد نا امید گریه میکردم
تهیونگ : از لباش دل کندمو رفتم سمت لباساش
لارا : خواهش میکنم ته اینکارو باهام نکن من اشتباه کردم یچی گفتم(گریه شدید)
ته : خفه شو جیکت در نمیاد همه لباساشو در آوردم بدنش خیلی جذاب بود دقیقا مثل لینا
لارا : بسهههه بسه (گریه شدید)
ته : تازه اولشه
اول از گردنش شروع کردم کبودش کردمو رفتم سراغ سینه هاش یکی رو میخوردم و اون یکی رو فشار میدادم لارا از ترسش حتا التماسم نمیکرد
بعد این که همه جاشو کبود کردم رفتم سراغ پوصینش دیکمو تنظیم کردمو واردش کردم
لارا : جیغغغغغ آیییی نه لطفا نکن ولم کن(گریه)
ته : خفه صدات رو مخمه
همینجور بدون این که درنگی کنم ضربه میزدم نمیدونم چرا ولی حس عجیبی داشتم انگار لینا جلوم بود این دختر باهام چیکار کرده یهو همینجور داشتم فکر میکردم که صدای ناله لارا به گوشم خورد
لارا : آهههع خوا...خواهش...می.میکنم..د...درد..د...دا..داره
ته : بدون این که به حرفش جوابی بدم برش گردوندم و از پشت واردش کردم
لارا : جیغغغغغ ل...لع..لعنتی..و..ولم..ک.کن
ته : نمیدونم چرا ولی دلم نمیخواست تموم شه همینجور ادامه دادم
چند ساعت بعد
تهیونگ : دیدم خیلی بی حال شده نه گریه میکنه نه تقلا پس ولش کردم
ته : بلند شو
لارا : ن...نمی..نمیتونم
ته : بغلش کردم که جیغ کشید
لارا : جیغغغغ ول...ولم..ک..کن
ته : بدون توجه به جیغ جیغاش بردمش حموم و با خودم حمومش کردم
آوردمش بیرون و از کشو یه تیشرت برداشتم
ته : بیا بپوش
لارا : تجاوزت چی بود محبتت چی بود
ته : هوففف فقط دلم برات میسوزه بیا
لارا : لباسو ازش گرفتمو پوشیدم خیلی گنده بود انقدر که میتونم بگم توش گم شدم
ته : (خنده)
لارا : چیه میخندی
ته : خیلی کیوت شدی(خنده)
لارا : کثافت نخند
ته : باشه
لارا : تو خیلی بدی(بغض)
ته : چت شد
لارا : تو بهم تجاوز کردی
ته : تازه فهمیدی
- ۴.۱k
- ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط